«آواز شب»
روزگاریست من و تو، دلمان گرم شب و جاده است
نغمهٔ یک لبخند، مثل يك چشمهٔ خودجوش غزل، بر لب ما جاریست
شب ما پرنور است مملو از جشن شبانگاهان است
مثل قصه، مثل آواز و طَرب تابان است
مثل يك چلچله خوشالحان است
مثل مهتاب و ستاره، شبنمى در باران،
مثل يك بارقهٔ نور، شب ما رخشان است
شب ما رویاییست به سحر مشتاق نیست
پشت دیوار سیاهی شهریست، که نفس میکشد،
در خیال پاک آیینه، در ما جاده فریاد زند
ما سزاوارتر از مهتابیم که بتابیم به شب شهر و فلک،
در طوفان ما همان شعر شب و مهتابیم
همچو گلهای اقاقی، مثل شببوهای عاشق
میدرخشیم در شب سوی فرداهای مبهم
همسفر با همیم جاده در ما جاریست
شب ما رویاییست من و تو میدانیم
که شب و جاده و فردا باقیست
که سحر نزدیک است ولی تقویم شب ما
خواب است به سحر مشتاق نیست
روزگاریست من و تو، پی آوازِ شب و جادهایم
سوی یک شهر بهشتی چشمهی هستی
در آن میجوشد گل یاسِ زندگی،
پشت دیوار مسیر میروید
ولی ما میدانیم که هوا طوفانیست
که مسیر هموار نیست گل شببو نگران است
پشت دیوار سیاهی اما شب شهر چشمبراه من و توست.
«رويا رشيدى»
چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک، کتاب کار،ترجمه کتاب کتاب، سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و… با شرایط ویژه و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب با بهترین شرایط
و اکسپت مقاله همایشی، کنفرانسی در یک هفته
درانتشارات بین المللی حوزه مشق
به مدیریت دکتر فردین احمدی 👇