۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید من ذبیح الله موسوی صالحی متولد ۲۰دی ماه سال۱۳۶۹،ساکن استان خوزستان، شهرستان ایذه ،روستای بردگپی ،دارای مدرک لیسانس حقوق و شغلم آزاد هست و حدود ۱۲سال شعر می سرایم اما هنوز کتابی چاپ نکردم
۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟ خانواده ی پدری ام به ادبیات علاقه ی خاصی داشتند و موقعی که بچه بودم پدر بزرگم شاهنامه میخواند خصوصا داستان بیژن و منیژه و رستم و سهراب و رستم اسفندیار و سیاوش را و مادربزرگم هم با اینکه سواد نداشت اما داستان های شاهنامه را بصورت شعر حفظ بود و برایمان بازگو میکرد و هر روز قبل از غروب آفتاب اشعاری از خواجه عبدالله انصاری میخواند و زمانی که ۱۳سالم بود برادرم شعر می سرود و از من میخواست که اشعارش را در دفتری بنویسم و سپس من شعرهایش را نزد معلم ادبیات می بردم تا رفع اشکال کند و دوم دبیرستان بودم که معلم ادبیات از ما خواست خاطراتمان را بنویسیم و این اتفاقات همگی باعث شدند که من به ادبیات علاقمند شوم
۳/از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟ سال ۸۸ بود که اولین شعرم را فی البداهه سرودم و رفته رفته متوجه شدم که میتوانم شعر بسرایم اما چون همزمان با کنکور بود کمتر به ذهنم برای سرودن شعر بها دادم و زمانی که خدمت سربازی بودم توانستم شعرهای زیادی بسرایم و شاید سکوی پرتاپ ذهن من در آن زمان بود و هر شب ذهنم برای سرودن بی تابی میکرد و بخاطر شرایط خدمت مجبور بودم شبها تا ساعت ۳بیدار باشم و شعر هایم را روی کاغذ بی جان بنویسم
۴/نظر خانواده در مورد شعر گفتن شما چه بود؟ اوایل بیشتر بر درس خواندن تاکید داشتند و اینکه هدفی را دنبال کنم که بتوانم زندگی ام را اداره کنم،نه اینکه تمام وقتم را صرف شعر نوشتن کنم،ولی چون برادرم راه را هموار کرده بود کمتر من دیده میشدم و او کمک زیادی به من کرد تا بتوانم نوشتن را ادامه بدهم
۵/در چه قالب هایی شعر میگویید ؟ من اولین بار در قالب دوبیتی و مثنوی شعر سرودم ولی پس از چند وقت فهمیدم میتوانم در قالب غزل و قطعه و سپید هم شعر بنویسم
۶/در بین شاعران بعد از انقلاب کدام را موفق میدانید؟ شاعرانی که بعد از انقلاب و از کودکی آثارشان را مطالعه میکردیم و موفق بودند میتوان از هوشنگ ابتهاج و قیصر امین پور و سیمین بهبهانی و فریدون مشیری نام برد
۷/به نظر شما شعر گفتن قابل یاد گرفتن یا ذاتی است؟ مقدمه شعر قریحه و استعداد ذاتی است یعنی برای سرودن شعر باید قریحه و استعداد ذاتی داشت پس از آن باید فنون و چارچوپ شعری را یاد گرفت زیرا استعداد ذاتی و یادگیری و آموزش مکمل یکدیگرند،هر کدام بدون دیگری شعر را ناقص میکند و امروزه اساتیدی هستند که بیش از هر کسی ادبیات را میفهمند ولی شاعر نیستند چرا که قریحه و استعداد ذاتی ندارند
۸/موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر چیست؟ موضوع اشعارم بیشتر عاشقانه است و سعی کردم احساسات واقعی را به تصویر بکشم،از عشق بگویم ،عشقی که از دلهای پاک سرچشمه میگیرد
۹/آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه میکنید و در سرودن تحت تاثیر کدام شاعر هستید؟ آثار شاعرانی همچون فردوسی،حافظ ،سعدی،مولوی،شهریار، احمد شاملو ،فروغ فرخزاد،فریدون مشیری،پل الوار،سهراب سپهری،مهدی اخوان ثالث،نیمایوشیج،رهی معیری،سیمین بهبهانی،ابتهاج،قیصر امین پور،سعی کردم از الهامات درون شعری اکثر این شاعران استفاده کنم ولی اشعارم بیشتر تحت تاثیر شهریار و سهراب سپهری و احمد شاملو و جاهایی هم پل الوار است
۱۰/به عنوان شاعر جوان انتظار دارید در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟ اینکه به چه افقی دست پیدا کنم بستگی به شعر هایم دارد،مهم زیاد سرودن نیست مهم درست و به جا سرودن است،من سعی میکنم با یک شاهکار خودم را در آینده جادوانه کنم،کار سختی است اما اگر بتوانم ذهنم را درست هدایت کنم رسیدن به چنین جایگاهی دور از دسترس نیست
۱۱/چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنواره هایی شرکت کرده و برگزیده شده اید؟ در جشنواره ای شرکت نکردم،اما دو جلد از کتابهای شعرم در انتشارات بزرگ حوزه مشق در دست چاپ است
۱۲/انجمن ها چه تاثیری بر شعر شما گذاشته است؟ من چند سالی در انجمن ها شرکت کردم که شعر خوانی و رفع اشکال کردن و نقد دیگران باعث تقویت شعرم شد، به نظرم تا حدودی موثر بود.
در پایان یکی از شعر هاتون رو برای ما بخوانید.
دیدن معشوقه آمدی از من گذشتی،
ای عجب نشناختی زیر چشمی با طمع،
برمن نگاه انداختی کفر گویان در دلم،
باز آمدند آن خاطرات با شبیخون نگاهت ،
بر دلِ من تاختی اشک در چشمان من خشکید،
وقتی دیدمت این چنین سهم دلم را ،
با نگاه پرداختی دلفریبی های تو آخر مسلمانم بکرد
ای عجب بتخانه ی دل را ،تو مسجد ساختی
این سها با دیدن تو، اینچنین دیوانه شد
خوب میشد گر تو هم، دل را به من می باختی