داغ هجران اثری از سید مجتبی شجاعی گلپایگانی مادر به عمق ماتـــم من گریه می کرد بر دیـده ی پر شبـنم من گریه می کرد وقتی پدر نوشـید از شــهد شهـــادت همسایه بر سن کــم من گریه می کرد در کودکی افسرده دل گشتــم خمیـدم شمشـاد بر قــد خــم […]
دسته: قلم شما
اثری از ندا باغجری
(باز هم باران می آمد) – شاهگل! بیا ببین داره بازم بارون میاد. شاهگل درست پشت سرش ایستاده بود. لبخند ملیحی روی لبهای اناری اش، نقش بست: - مثل این که باز فرشتهها، روی دریای آسمان پایکوبی به راه انداختند. نازگل که در رویای کودکانه خویش غرق شده بود. با […]
اثری از مهشید فرمایشیان
در بخش شعر نو معجزه ی من خوابهایم است/ تو را در خواب قاصدکی میبینم/ در لابه لای تصاویر تو را میچینم و فوت میکنم/ همه چیز را با تو پاک میکنم / وآنگاه/ در میان دستانم پرواز میکنی/ تنها تو میمانی و چشمهایت بر ساقه ی دو لب / […]
اثری از ملیکا نقدی( پناه)
مدتهاست که مینویسم. مدتهاست که افکارم به واژه ها پیوند خورده اند. اما مضمون شعرهایم که میشوی، ادبیات را گم میکنم. گویی آرایه ای جز تناقض نمیشناسم! نامت که می آید، کوه ها در نظرم کوچک میشوند. نامت که می آید، واژه “ترس” ، از لغت نامه ام گم میشود. […]
اثری از بابک پولادی
چو بینوای خرقه به دوش عشق…!! در خانه ی توام.!! کی برون دیده کنی؟ بر کاسه ی خشکیده نگاهم…!! #بابک_پولادی
اثری از رقیه عالی
رویا خطرناک ترین بخش ذهن انسان است، آنها را میسازد با آن زندگی می کند و زمانیکه می فهمد واقعیت ندارد عذاب می بیند؛ در آخر تشنه ی تصوراتش در واقعیت می شود. یک زندگی پوچ که همه اش توهم است توهم… روزی تورا درون دلم […]
اثری از مریم نقی زاده
قطار به سرعت در حال حرکت است. سرم را بیرون میبرم. گیسوانم در فضا میرقصند. و باد سیلی های ممتد خود را بر گونه هایم می نشاند. سوزشی دلچسب زیر پوستم حس میکنم. و اولین قطره ها از چشمانم سرازیر می شوند. و در مسیر خود، جا، پای رد به […]
اثری از فرشته باغجری
روزی رودی بودم من در این جنگل پیر محل گذر و همدم مور و ببر و شیر دانه دانه برگهای سبز درختان در پیرامون من انعکاس زیباییاش در دل و عمق نگاه آب من کلبهای بودم تنها و خسته از هر کس چون بودهام روزی تنومندترین درخت میکشیدم قد از […]
اثری از سبحان صادقی
هر روز عاشق میشوم با چشمهایت با لحن زیبای دلانگیز صدایت با تو تمام روز و شبهایم قشنگ است جان منی من عاشق حال و هوایت آخر دو چشمت کار دستم داددیدی عاشق شدم میمیرم آخر من برایت گاهی هزاران رنگ دارد زیر باران پاییزهای گمشده در خندههایت من خالیام […]
اثری از محمد کریم جوهری
پنجره ای باز! از : محمدکریم ِ جوهری *** تو به من پنجره ای باز بده! شادی و مژده ی ِ پرواز بده! خنده بر لب بنشان و به جهان، تازه جانی همه دمساز بده! به نگاه و دل ِ پاییزی ِ من، بوستانی خوش و دلباز بده! بسته […]