۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید عرض سلام و ادب خدمت حضرتعالی تشکر از انتشارات حوزه مشق مهدی شمشیری دارینی هستم خراسان رضوی شهرستان سبزوار ۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟ بنده از کودکی به شعر و ادبیات علاقه داشتم ۳/از چه […]
دسته: قلم شما
اثری از مینا تیران
بی تفاوت است تا از وقتی اومدی و تو لحظه ای تابناک از جلوی چشمام گذشتی و رد پاتو ، توی این دلم نشاندی و از حس تقابل نسبت به من ، دل به راه گذاشتی ؛ اون جاش بود که اومدی و گرمی خاصی رو بهم بخشیدی ، چه […]
اثری از رضا نسرین
پ در گردش نسیم به جاه سایه به آفتاب میزند …… شب کوره راه عمق حیات جامه به مهتاب میزند…….. کوه غبار بسته” اندودوش به هجر چکاوکان…….. فجری سپید بر روشن سیاهی شب تاب میزند….. در هر غروب ساز کهنه به اصرار مرگ ابر……. سجاده” ندیم به پای رعد در […]
اثری از لی لی سنگچی
گریه کن ای ابر تیره در آسمان پرغبار من روی رویاهای ویران شده ام به زخم های جا مانده چکه چکه ببار و دردهایم را از خط های پیشانی ام پیدا کن می خواهم در قاب آینه ی ترک خورده ی خیالم آرزوهایم را به قاصدکی در دوردست بسپارم و […]
اثری از سارا محمدی نوترکی
ببند دهانت را تفنگ! ما از سرزمین بلوط میآییم اینجا رودخانهها آزادند، پرندهها بیایند روی سیمها و مورچهها از بلندترین دیوارها بالا بروند، ما نان تیری خوردهایم و با دستهای پر از کلخُنگمان بدهکار هیچ تفنگداری نیستیم . 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 یک روز خواهم آمد با گلدانی پر از آفتاب […]
اثری از مهشید فرمایشیان
با شرجی ترین هوا و عطر بهارنارنج تو را به یاد می آورم/ تو را با اهنگ باران عشق، تو را در تک تک ثانیه های بیقراری به یاد می آورم/ می دانی؟! با تو شاید یکبار، فقط یکبار بتوانم پرنده شوم و تا هم آغوشی خورشید پرواز کنم/ تو […]
اثری از مهسا منصور زاده
صبح روز تابستانی، ازآن روزهایی که به شدت گرم وشرجی بود. از خواب که بیدار شدم بانور آفتابی که از لابلای پرده به اتاق تابیده وبه صورتم خورده بود، بیدارشدم. هنوز منگ بودم، نگاهی به اطراف کردم، بابی حوصلگی از تخت پایین آمدم. به حیاط رفتم، گلهای باغچه از […]
اثری از پرستو مهاجر
نقش زنان درجامعه ی امروز با اینکه زنان درجامعه ی امروز بیشترازمردها کار می کنند، و زحمت می کشند،اما همیشه حس جاه طلبی و قدرتمندی ازآن مرد می شود ،زنان هم باید همچون مردان حقوق یکسانی در جامعه ی امروز داشته باشند. آن ها به نوعی پابه پای مردها […]
اثری از فائزه دوستی
بسم تعالی شاید چهارده یا پانزده سالم بیشتر نبود تهران شهر بزرگ و عجیبی بود اولین بارم بود می امدم به تهران، همه چیز عجیب و بزرگ و قشنگ بود. برای یک بچه چهارده و پانزده ساله از یک استان و شهر کوچک ،تهران خیلی خیلی بزرگ و […]
اثری از امیر حسین کوهنورد
دل بی تو اسیر بی سر و سامانی ست عبرتکده ی قصیده ی خاقانی ست بر دل نفسی اگر بتابی چه شود آزادی من در نگهت زندانی است ✍️امیرحسین کوهنورد رباعی .•┈••✾• آثار •✾••┈•. خواستم از باد جویا شوم احوال تو را ولی فهمیدم او نیز مانند […]